«سرباز شماره صفر»، روایتی یکدست اما با ایراد
به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مستند سینمایی سرباز شماره صفر سومین ساخته بلند محمد سلیمی راد است که در جشنواره سینما حقیقت برنده تندیس طلایی شد. سلیمی راد بعد از دو فیلم ورد و شوتی نشان داده که اینگونه فیلم را به خوبی میشناسد و میتواند روایتی یکدست را به تصویر درآورد.
اتصال سلیمی راد به خانواده شاهد و همرزمی جهانگیر، قهرمان مستند سرباز شماره صفر، با پدر شهیدش فراداستان این اثر را هم جذاب کرده و شاید به نوعی در برانگیختن نگاه داوران تا به امروز بیتأثیر نبوده است.
مستند سرباز شماره صفر، داستان زندگی «جهانگیر بدوره» رزمنده همشهری کارگردان و از استان کهکیلویه و بویر احمد است که به دلیل بیماری صرع همسرش، هزینههای زیادی را متقبل میشود و حدود ۱۵ سال است که با این شرایط درگیر است. این فرد پیش از این بیرون خانه کار میکرد ولی به دلیل بیماری همسرش خانهنشین میشود، چون ۲۴ ساعته باید از او مراقبت کند. جهانگیر ادعا میکند مجروح جنگی است و هیچ درآمدی ندارد و به همین دلیل به سراغ تشکیل پرونده جانبازی میرود.
قهرمان داستان با بیان سرگذشت خود عنوان میکند این مسأله در زمان جوانی برای او اهمیتی نداشته و با وجود مجروح شدن، اعتقاد داشته که اصلاً نباید به دنبال تشکیل پرونده و دریافت مزایا باشد اما به دلیل مشکلاتی که در زندگی برایش به وجود میآید و در حقیقت برای تأمین دفترچه خدمات درمانی که بتواند بخشی از هزینههای درمان همسرش را تأمین کند، به سراغ تشکیل پرونده میرود.
بعد از پیگیریهای مختلف مشخص میشود بیمارستانی که جهانگیر در زمان جنگ در آن بستری بوده، ظاهراً به دلیل بمباران از بین رفته و تمام مدارکی که در آن وجود داشته، نابود شده است. در جریان فیلم، جهانگیر تلاش میکند که با جمعآوری برگه استشهادی از همرزمان و فرماندهانش مجروحیت خود در جنگ را اثبات کند و چندین بار بدون دلیل و ربط مشخص به کمیسیون پزشکی بهزیستی مراجعه میکند که نتیجه نمیگیرد. در فیلم مراجعه جهانگیر به بنیاد شهید را نمیبینیم اما در نهایت سازنده اثر درخواست میکند که برای قهرمان داستانش پرونده جانبازی تشکیل شود تا قهرمان داستان بتواند از بیمه جانبازی برخوردار شود.
از مهمترین ویژگیهای فیلم آن است که برخلاف دیگر آثار معمول، به سراغ سیاه نمایی نمیرود و سعی میکند روایت خود را سفید نگاه دارد اما در سراسر فیلم نگاهی مددجویانه برای قهرمان داستان دارد آن هم بدون آنکه در این راه کنکاشی جدی کند. قهرمان داستان با اینکه از ابتدا به دنبال پرونده جانبازی است اما در طول روایت مراجعهای به بنیاد شهید و ایثارگران ندارد و همه جا میرود جز مرجع مطالبه!
گرچه فیلمساز در چند مصاحبه مدعی شده نزدیک به یک سالی را برای انجام پژوهش صرف کرده اما در فیلم، پژوهشی حداقلی نیز در امر امور حقوقی و اداری نمیبینیم و یا شاید هم مهمترین موضوع حقوقی داستان به علل دیگر مغفول میماند.
برابر قوانین موجود رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که صورتسانحه بالینی همزمان مجروحیت را ندارند اما مجروحیت آنها توسط کمیسیون پزشکی نهاد اعزامکننده (نیروهای مسلح) احراز میگردد بهعنوان جانباز تلقی شده و حداقل پنج درصد جانبازی به آنها تعلق میگیرد که در طول فیلم ما هیچ روایتی از ورود جهانگیر بدوره به این مجرای قانونی نمیبینیم اما در عوض روایتهای غیراصولی از جمله گردآوری استشهاد و مراجعه به نهادهای غیرمسئول از جمله بهزیستی را به روایت مینشینیم.
در پایان باید عنوان کرد سرباز شماره صفر یک مستند هوشمندانه است اما نگاه صادقانه و بیطرفانه خود را به عنوان رسالت مستندسازی حفظ نمیکند و بدون توجه به روشهای قانونی موجود میخواهد روایت خود را به تماشاگر عرضه کند تا حق قهرمان داستان را بدون توجه به حقایق وصول کند.