«شهيد آويني» و خانواده
در مورد مساله خانوادگيشان ما زياد تو زندگي خانوادگيشان نبوديم هر از گاهي ميرفتيم و سلام وعلیکي داشتيم منتهي يادم ميايد اگر ايشان يك غذاي خوشمزهاي يا شيريني يا شكلاتي به تناسبي، جشني ، عروسي بود و چيزي به اياشن ميدادند شيريني كه برميداشتند ميل نميكردند. به ميزبان ميگفتند كه من ميتوانم يك دانه ديگر بردارم و آن شخص با كمال ميل ميگفت برداريد. ميگفت من اين برميدارم كه با خانمم و بچههايم ميل كنم. اين خيلي عجيب بود كه مثلا حتي يك شيريني يا شكلاتي هم داشت ميبردند تو خانه كه در اين شيريني اندك و خوشمزگي اندك هم، خانوادهاش سهيم باشند و به ما توصيه ميكردند كه اين خيلي موثر است كه آدم شيرينيهاي زندگياش راشاديهاي زندگياش را سعي كند، باخانوادهاش تقسيم كند، فقط فكر خودش نباشد. ميگفت در ايجاد مودت بين زن و شوهر موثر است و يك چيز ديگر كه ميگفتند خيلي موثر است خواندن نماز جماعت با خانواده است. ميگفت خيلي در ايجاد الفت بين اعضاي خانواده موثر است،غير از آنكه روحيه عبادي هم حفظ ميشود.
براي من خيلي جالب بود كه بدانم رابطه آقا مرتضي با بچههايش چگونه است. ميگفت كه بچههاي من حرفم را نميخوانند. ميگفتم يعني چه، اختلاف سني آقامرتضي با بچههايش زياد بود.
ميگفت وقتي من سجاد را دعوا ميكنم و يك تشري ميزنم خودم خندهام مي گيرد، بعد سجاد تحويل نميگيرد. ميگفت علت آن، رفتار خودم است. من خودم نميتوانم از خودم چنين تصويري بدهم كه من يك چيزي ميگويم حتما بايد گوش كنيد.
يك روز ديگر ما با هم در مجله قرار داشتيم مقداري دير آمد. من پرسيدم چي شد؟ گفت كه سجاد را تنهايي فرستادم مدرسه. خودم هم دنبالش رفتم ببينم چه طوري ميرود و خيلي لذت برده بود كه مردانه از خيابان گذر كرده و يا من يك بار سوال كردم كه شما شبها اينقدر دير به منزل ميرويد آيا اعتراضي به شما نميشود گفت نه! خانمم عادت كرده و درجريان قضاياست و اين طوري نيست كه منفك باشد و هر كسي كار خودش راانجام بدهد.
منبع: فارس