استاد حوزه و دانشگاه: زندگی مدرن کارها را سریعتر کرد، اما آرامش و خوشی را از ما گرفت
حجتالاسلام یحیی جهانگیری، استاد حوزه علمیه و دانشگاه درباره اثرگذاری آیینهای ملی و دینی در ایجاد آرامش و شادمانی در افراد گفت: اساسا برخاست مناسک از یک سنت است. این سنت، گاه در یک سنت ملی است و گاه در یک سنت دینی. اگر فهم کنیم سنتها چگونه شکل میگیرند، آن وقت راز آرامشدهی مناسک را درک خواهیم کرد.
مدرنیته آرامش را از ما گرفته است
وی افزود: یکی از آوردهها و نتایج مدرنیته سلب آرامش و شادی درونی افراد است. امروزه جنبشهایی هستند، مثل آمیشها که علیه مدرنیته قیام کردند و نه از بافت فکری آن استفاده میکنند و نه از تکنولوژی مدرنیته. میگویند «مدرنیته پدر انسانها را درآورده، آسایش آورده اما آرامش را گرفته» در یک مثال ساده، مدرنیته به ما ماشین میدهد که سریعتر به مقصد برسیم، اما به تعداد یک جنگ، انسان کشته خواهد شد. مدرنیته به ما کامپیوتر میدهد تا کارها را سریعتر انجام دهیم، اما حریم خصوصی ما را میگیرد. به تعبیری مدرنیته آسایش آورد، اما آرامش را از بین برد و اضطراب را جایگزین آن کرد.
اگر سنتهای الهی را بپذیریم، آرامش خواهیم داشت
او اشاره کرد: آیینهای ما از سنت برآمدند و باید دلیل آرامشبخشی و ایجاد شادی را در سنتها جستوجو کنیم. از مهمترین عوامل آرامشبخشی آیینهای برآمده از سنت، این است که جنبه الهی دارند و ریشه از ملکوت خداوند میگیرند. به عبارتی این سنتها پیشنهاد و راههایی است که خداوند به ما داده است و ما از آنها بهرهمند میشویم. اگر یک تولیدکننده راهنمای استفاده از مواد تولیدشدهاش را به ما بگوید، یعنی راه و روش استفاده صحیح را داریم عملیاتی میکنیم. از این جهت، اگر خداوند به ما آیینی را به عنوان سنت و آییننامه داده است، میخواهد استفاده درست از مسیر زندگی را درک کنیم تا احساس خوشی و آرامش داشته باشیم.
خانواده در زندگی مدرن معنا ندارد
جهانگیری گفت: اینکه امروزه آیا سنتها و آیینهای مناسکی آرامشبخش یا فرحبخش خواهند بود یا خیر، موضوع مهم و البته سختی است. باید بگویم، بله، اما چنبره مدرنیته آن را سخت و حداقلی کرده است. کافی است ببینید در طول روز چگونه درگیر مدرنیته شدهاید و با وجود حضور در جمع، با جمع نیستید. حتی این وضعیت ما را با خودمان نیز بیگانه کرده است و شخص فرصت توجه به خود را هم ندارد؛ در صورتی که آیینهای برای ما این فرصت را فراهم کردند که برای لحظاتی به خود بیندیشیم و تا این حد درگیر دیگری نشویم.
او در پایان گفت: در دنیای غرب و سبک مدرن چیزی به عنوان خانواده معنا ندارد. افراط در فردگرایی به شکلی که انسان دیگر برای غیر ارزشی قائل نشود و حتی در کار و مشکلات زندگی مدرن هضم و بلعیده شود، دیگر چیزی به عنون خانواده و اهمیت آن بیمعناست. وقتی معیار اخلاق از خدا به انسان رسید و در آن انسان آمد و به کاری مثل همجنسبازی حکم داد، آیا میشود از محوریت خانواده صحبت کرد؟ آیا میشود مناسک آیینی و دینی را رواج داد؟ امروزه تا حدی این انگارهها در بین جوانان ما رشد کرده و بر آن مبنا حرکت میکنند. عامل این سوال را باید در موضوعات کلان جستوجو کرد نه مسائل خرد!