تفسیر پذیری از منظر‌های مختلف

شماره مطلب:
1728
شنبه 1400/11/23 10:44
یادداشتی درباره فیلم سینمایی «علف‌زار»

تفسیر پذیری از منظر‌های مختلف

مردم فیلم سینمایی «علف‌زار» را می‌بینند، همانطور که صفحات حوادث روزنامه‌ها را؛ سوژه‌ای که امتحانش را قبل‌ترهنگام وقوع پس داده و کنجکاو کننده و همه گیر بوده است.

محمّدحسین تیرآور: مردم فیلم سینمایی «علف‌زار» را می‌بینند، همانطور که صفحات حوادث روزنامه‌ها را؛ سوژه‌ای که امتحانش را قبل‌ترهنگام وقوع پس داده و کنجکاو کننده و همه گیر بوده است.
اگر قرار به پیش‌بینی کنجکاو شدن مخاطب قبل از تماشا باشد، سوژه‌ی «تجاوز دسته جمعی»، حدس موفق تیم تولید است برای دفع ضرر مالی و رعایت اصول مارکتینگ و فروش. گنجاندن یک مدیر بالاسری سیاست پیشه نیز، قرار است فیلم را از یک برش رئالیستی ساده‌ی صرف، جدا کند تا عوامل فیلم بتوانند پز نقد سیاسی داشته باشند، والا فیلم حرف ویژه‌ای در درون خود ندارد و همان جذابیت نمایش رئال یک صحنه‌ی پر تنش فیلم‌های سال های اخیر است.
باورپذیری بازی‌ها می‌تواند تضمین موفقیت، همراهی و تشویق را بیشتر کند، به طوری که باید گفت: «علف زار» کارگردانی خیلی ضعیف و بازی‌های نچسبی ندارد.
البته تشویق اغراق شده از بازی پژمان جمشیدی عجیب است؛ بازی پژمان جمشیدی جذاب است، چرا که توقع بازی خوب از یک فوتبالیست کمی دور از دسترس است، نه اینکه او در این نقش، بازی متحیر کننده‌ای را به نمایش گذاشته باشد؛ بسیاری از بازیگران توانایی‌‌ای در این اندازه را دارند و سالها اجرا کرده‌اند.
۲) در مواجهه‌ی سینمای رئال و واقع گرای ایران که به «سینمای اجتماعی» شهره شده است، چند اشتباه رایج در نقد وجود دارد:
هر پدیده‌ی اجتماعی، روابط بین انسانی، تفسیر پذیر است، هر پدیده‌ای؛  بزهکاری، اختلاف طبقاتی، طلاق، اعتیاد، ارتباط سرد بین فردی، دزدی و...
در مورد همه‌ی اینها می‌توان از منظرهای مختلف حرف زد، توصیف کرد، علت و معلول را مشخص کرد، به دنبال مقصر یا مظلوم بود‌، پیشینه شناسی کرد، رابطه‌ی قدرت با پدیده را سنجید و...
درست؟
پس قابلیت  تفسیر پذیری امری بدیهی و قطعی است و مزیتی به جهت «خوب» یا «بد» بودن فیلم از باب مضمون نیست.
اینکه بعد از فیلم شرح بدهیم که می‌توانیم فلان نکته و فلان حرف را از آن برداشت کنیم، اصلا اهمینی ندارد...
مگر قرار بوده آثار فاقد محتوا و تفسیر باشند؟ تمامی صحنه‌های اجتماعی قابلیت درس گرفتن و تجربه ایجاد کردند دارند، تمامی اتفاق‌ها، پس اصلا مزیتی محسوب نمی‌شود وجود نکته در برشی از یک اتفاق یا بالارفتن تجربه‌ی من‌ِ مخاطب.
برای یک زوج درمانگر و مشاور خانواده، فیلم‌هایی با  مضامین خیانت و طلاق جذاب و تفسیر پذیر و قابل تاویل و سخن گفتن است.
برای یک جوان که در خانواده‌ای درگیر به مواد مخدر بزرگ شده است، فیلم «ابد و یک روز»  اثری خاص خواهد بود...
برای یک خانم که همسرش از او جدا شده، «زیر سقف دودی» یک فیلم متاثر کننده است...
لذا، «هم ذات پنداری»، «وجود خاطره مشترک با داستان فیلم‌»، «امکان تجربه و درس»، «تفسیر پذیری از منظر‌های مختلف»، چالش‌های مخاطب یا شمای منتقد است و می‌تواند خطای محاسباتی برای قضاوت شما ایجاد کند...
در حالت خلا و مجرد و تنها، بسیاری از آثار قابل استفاده هستند،
 خط کشی که اهمیت دارد برای قضاوت یک اثر این سوال است که :
حرف و پیام این فیلم اولویت و نیاز امروز ما هست یا خیر؟
آنچه که در نقد مضمون نه فرم اثر اهمیت دارد این است که :
این فیلم در چه زمانی، برای چه مخاطبی ؟ در میان چه آثاری،‌با چه مضمونی؟
آیا علف زار همان سینمای سلبی رایج انسان‌های بزهکار سالهای اخیر نیست؟ سینمایی که در نهایت حسن ظن قرار است مایه عبرت باشد تا الگو.
پس مواظب باشیم «وجود نکته» در فیلم‌های اجتماعی، ما را فریب ندهد.
۳)«علف‌زار»  تقریبا تمام قصه‌‌اش را در ابتدا‌ی فیلم می‌گوید و تا انتها صرفا چند شاخ و برگ به این تنه‌ی اصلی اضافه می‌شود و حرفی جدید در روایتش ندارد؛
در همان ابتدا ما متوجه اکثریت اتفاق‌ها‌ شده‌ایم و تا انتها تغییری صورت نمی‌گیرد.
ما همان ابتدا متوجه تجاوز دسته جمعی و میل فرد مورد تجاوز قرار گرفته برای گرفتن حق خود و خیانت خواهر خود به همسرش شده‌ایم، تا انتها این روایت تغییری می‌کند؟ نه.
آیا بهانه‌ی کش و قوس و چالشی خاص می‌شود؟ نه.
فیلم نه روایت پیچیدگی کشف یک معما هست، نه تا انتها ما منتظر یک تصمیم خاص و سخت توسط فرد مورد تجاوز گرفته‌ایم.
هم معمای چیستی پرونده در ابتدای فیلم مشخص می‌شود و هم تصمیم سخت فرد مورد تجاوز گرفته برای گرفتن حق خود؛ گم شدن بچه نیز در انتهای فیلم نقطه‌ی عطفی برای یک چالش جدید نمی‌شود و صرفا یک بازی ساده‌ی قایم موشک فیلم نامه‌ایست برای پاره کردن چرت یک نواختی فیلم.
اگر پاک‌دستی قاضی نقطه اصلی فیلم بوده است، مطمئنا ضعف بسیار روایت است که ما را با چالش قضاوت پرونده هم قدم نمی‌کند تا تصمیم نهایی قاضی را به یک تجربه‌ی خاص ، لحظه‌ی ویژه و نفس گیر  برای مخاطبین تبدیل و ماندگار کند، چرا که تمرکز  نه بر روی قاضی است نه متجاوز و نه قربانی، چرا که روایت پراکنده است.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X