حاج قاسم، این بار از زاویه تازه
به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، محمداحسان مفیدی: اگر قبل از این میگفتند که در سال هفتاد، جایی در اطراف کرمان یک روستای 5 هزار نفری بود که فقط یک نفر از ساکنانش کفش داشتند و آن هم از لاستیک ماشین بود، میگفتم این محال است. حتی اینکه عیدوک و عبدی و باقی گردنه بگیرهای آن روز چه بر سر صغیر و کبیر کرمان و بندر و سیستان میآوردند هم به مخیلهم خطور نمی کرد، من اصلاً نمیدانستم قاسم سلیمانی قبل از اینکه فرمانده نیروی قدس شود چه میکرده تا اینکه «آورتین» آخرین اثر حسن وزیرزاده را دیدم.
اصلش را بخواهید این نزدیک به یک ساعت مستند را دو نفر ساختهاند، حسن زلفی، تصویربردار آن روزهای لشگر 41 ثارالله کرمان که کل تصاویر گرانبهاتر از طلایش را از مجموعه عملیاتهای علیه اشرار در جنوب شرق کشور در اوایل دهه هفتاد آورده و خود روایت را نقل میکند و هم وزیرزاده که باقی مصاحبهها را گرفته و روی میز مونتاژ کار را درآورده است.
تصاویر ناب از دو سوی یک قائلهی نه چندان دور، هم از طرف دار و دستهی راهزنها و هم لشگر همیشه پیروز 41 ثارالله و البته قهرمان نام اشنایی که آن روزها هنوز مو و محاسنش سیاه بود. چه مخاطب با قاسم سلیمانی همدلی داشته باشد چه نه، نمیتواند از بزرگی و جسارت و شجاعت او چشم بپوشد و نبیند این همه دلیرمردی را، نبیند که همانقدر که دربرابر اشرار سینه سپر میکند، دربرابر اهالی آورتین زانو میزند و پیش پایشان مینشیند و دلشان را قرص میکند.
حاج قاسم حتی پس از اتمام پیروزمندانهی عملیات آورتین و تسلیم همهی سرکردهها، تأمین جیرهبگیرها و تحویل همه سلاحها به فکر کار و شغل آنهاست، پس آب و زمین و دانه دستشان میدهد چون خوب میداند که این فقر است که باعث ناامنی است. مستند «آورتین» خوش ریتم است، لحظات و آنهایی دارد که جذبمان میکند. کشفهایی در دل تصاویر رخ داده که به خودی خود قابلیت پرداخت بیش از این را دارند. شخصیتهایی را میبنیم که پیداست خودشان، سرخط یک مستند دیگرند.
نگارنده دربارهی اثر بحث فنی نمیکند و قوت آن را در محتوا مییابد و نیک میداند که وزیرزاده هم با او هم عقیده است که مستند نیمه بلند «آورتین» بیش از اینها بالقوگی و جای پرداخت دارد.