مستند «بازی نهایی» | سرگذشت سه قهرمان ورزشی که در روزهای طلایی خود به جبهه رفتند

شماره مطلب:
3284
پنجشنبه 1401/12/18 01:15

مستند «بازی نهایی» | سرگذشت سه قهرمان ورزشی که در روزهای طلایی خود به جبهه رفتند

مستند «بازی نهایی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «سجاد ترابی به روایت زندگی ورزشکارانی می‌پردازد که در اوج درخشش و دوران طلایی خود به سر می‌بردند ولی به خاطر دفاع از میهن و آیین خود، قید درخشش خود را زده و به جبهه رفتند و شهید یا جانباز شدند.

مستند «بازی نهایی» در سه قسمت به بررسی زندگی سه قهرمان ورزشی؛ مرحوم کریم باوی، شهید مهدی رضایی مجد و سردار شهید محمد قورچانی می‌پردازد که در روزهای طلایی خود به جبهه رفتند. این مستند توسط موسسه اندیشه شهید آوینی و گروه فرهنگ تاریخ و هنر شبکه اول سیما تهیه شده و روز جمعه 19 اسفند 1401 ساعت 20 از شبکه اول سیما پخش خواهد شد.

*مروری به زندگی نامه سه قهرمان

1-کریم باوی: فوتبالیستی که آنقدر نابغه بود که با بیست دقیقه بازی کردن در لیگ به تیم ملی فوتبال دعوت شد و از او به عنوان یکی از بهترین سرزن های تاریخ فوتبال کشور یاد می شود.در اوج درخشش فوتبالیه خود به جبهه رفت و دچار جراحت شد و پس از بازگشت با ترکشی که در بدنش بود به فوتبال ادامه داد و همینک نیز در بستر بیماریست.وی بیشتر دوران بازیگری خود را در دو باشگاه فوتبال شاهین و پرسپولیس سپری کرده‌است. او با وجود مدت کوتاه بازیگری برای تیم ملی فوتبال ایران یکی از موفق‌ترین مهاجمان تیم ملی بوده‌است.

کریم باوی با به ثمر رساندن ۱۰ گل در ۲۳ بازی ملی آمار بسیاری خوبی را از خود بر جای گذاشته است.باوی دو ترکش در بدنش دارد و از لحاظ جسمانی اوضاع خوبی ندارد. او مدت‌ها دور از میدان بود و با فوتبال سروکاری نداشت تا اینکه با همت یک روزنامه نگار و مدیر عامل باشگاه شاهین بوشهر در تاریخ یکم شهریور ۱۳۸۹ و در مسابقه پرسپولیس و شاهین بوشهر در ورزشگاه آزادی از او تجلیل به عمل آمد.

2- مهدی رضایی مجد: مهدی رضایی مجد فرزند حسین در زمستان سال ۱۳۴۲ در محله‌ پاچنار در یکی از محلات قدیمی تهران به دنیا آمد. دوران نوجوانی او  با درس و ورزش همراه بود. مهدی فرزند چهارم خانواده ای ورزشی است که با کشتی ورزش خود را آغاز کرد و حتی قهرمان هم شد و با توصیه بردار بزرگ ترش حاج اکبر رضایی مجد به سمت فوتبال رفت..در دوران مبارزات انقلاب به توزیع اعلامیه های امام(ره) می پرداخت و همراه با مردم در تظاهرات حضور می یافت. مهدی رضایی مجد در فوتبال در تیم های آذر، اکباتان و تهران جوان بازی کرد. او توانست به تیم ‌پرسپولیس بپیوندد و با این باشگاه قرارداد امضا کرد و چهار ماه در تمرینات پرسپولیس حضور داشت.

بازی نهایی

در همین حین به جبهه رفت و شهید شد. بزرگترین آرزوی هر فوتبالی رسیدن به پیراهن سرخ آبی هاست که او به این پیراهن رسید ولی راه ذفاع از وطن را در پیش گرفت.او در روزگاری که فوتبال بازی می کرد به دلیل تشابه ظاهری و تکنیک در بازی با ماردونا مقایسه می‌شد و  هدفش این بود که در باشگاه های اروپایی توپ بزند..مهدی ۱۵ گل برای تیم ملی جوانان زد و کاپیتان تیم ملی جوانان بود. یکی از گل های به یاد ماندنی او در بازی ایران و کره ‌جنوبی زده شد؛ در مسابقات جام قهرمانی در بنگلادش که فدراسیون تیم ملی جوانان را به جای تیم ملی بزرگسالان به مسابقات ‌اعزام کرده بود.

همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مهدی به جبهه اعزام شد. مهدی همواره در جبهه نیز مسابقات ورزشی برگزار می کرد. مهدی رضایی مجد در ۱۰ اسفند سال ۶۵ در عملیات تکمیلی «کربلای ۵» در منطقه عمومی شلمچه به فیض شهادت نایل شد. مهدی دهم اسفند ماه به دنیا آمد و دهم اسفند ماه هم به سوی معبود خود شتافت.

3- سردارشهید استاد محمد قورچانی: در دوم فروردین ماه 1331 درخمینی شهر متولد شد. شهید تنها پسر خانواده بود. در سال 1348 هنگام خدمت درگروه کلاه سبزهای نیروی هوایی، ورزش تکواندو را زیر نظر مربیان کره ای آغاز کرد. شهید استاد قورچانی اولین کسی بود که تکواندو را در اصفهان پایه گذاری کرد و کمربند دان 1 و 2 را دریافت کرد. فعالیت های سیاسی و مذهبی ایشان زیر پوشش ورزش بارها موجب احضار او توسط ساواک گردید.

او با انتخاب افراد ورزیده و آموزش دیده ، حلقه های نیرومندی تشکیل داد و بعدها آن ها را همراه خود به جبهه «دارخوین» و «کرخه نور» برد.وی در سال 1359 به کشور کره اعزام شد و پس از اخذ مدرک بین المللی «کوکی وان»  به ایران باز گشت. شهید قورچانی سبک جدیدی به نام «پومسه» وارد کردکه امروزه در ایران و جهان هم همین سبک آموزش داده می شود. محمد یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور یاری رساندن به برادران لبنانی همراه به ده نفر تکواندو کارهایی که صاحب کمربند مشکی بودند به لبنان رفت و در همین سفر بود که با شهید محمد منتظری آشنا شد.

او اعتقاد داشت ما باید به آوارگان فلسطینی کمک کنیم تا در مقابل اسرائیل بایستند. معتقد بود باید ضربه را در نزدیک و خود خاک اسرائیل به او زد و از اسلام دفاع کرد. قورچانی و همراهانش به آموزش نیرو های فلسطینی پرداختند وی درآن جا به نام «ابوفاضل» مشهورو ملقب بود، آموزش چریک های فلسطینی برعهده ایشان بود. با آغاز تجاوز رژیم عراق به خاک ایران، استاد قوچانی با اولین کاروان چهل نفری به جبهه شتافت و از آنجایی که از  دوران حضور در لبنان با دکتر مصطفی چمران آشنایی داشت.

در ستاد جنگ‌های نامنظم همراه با دکترچمران به مبارزه با دشمنان بعثی پرداخت. محمد قورچانی با شرکت در عملیات های متعدد «پارتیزانی» در مناطق جنگی جنوب کشور، خصوصا در شوش دانیال، به عنوان یک رزمنده شجاع شهرت یافت. زمانی که در محله ای مستضعف نشین در تهران ساکن بود، اهل محل او را به نام «محمد جوشکار» می شناختند. دلیل این نامگذاری نیزاین بود که بیشتر خانواده‌هایی که در محل با هم اختلاف داشتند و زن و شوهر‌هایی که ناسازگاری می‌کردند و می‌خواستند از یکدیگر جدا شوند، را به خانه می آورد و یا به خانه خودشان می‌رفت و آن‌ها صلح و صفا می‌داد و به ادامه زندگی دلگرم می‌کرد.

استاد در همه حال، شاگردان و دوستانش را به رعایت اخلاق و نماز اول وقت سفارش می کرد و خود نیز پیشرو بود. تکواندو کاران اصفهان ، خواندن سوره والعصر را از او به یادگار دارند. سرانجام، ابوفاضل، در سومین روز از فروردین 1361 طی عملیات فتح المبین در جبهه رقابیه بر اثر اصابت ترکش گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید. بنا به وصیت خودش، پیکر مطهر شهید محمد قوچانی در ردیف اول گلزار شهدای سید محمد خمینی شهر آرام گرفت.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X