مستند «رویای یک اسب» روایتی از عشق یک دختر نوجوان به نویسندگی
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، از همان پلانها و دیالوگهای ابتدای کار، تکلیفمان با مستند «رویای یک اسب» مشخص میشود. داستان، داستانِ یک دختر کم سن و سال در جامعه عشایری است که راضی به ازدواج نیست اما جوّ مردانهی ایل آنقدر قوی است که به نظر میرسد در چند روز آینده ناگزیر از پذیرش است.
کمی که با مرجان خسروی، نویسنده و کارگردان اثر همراه شویم و دختر را بهتر بشناسیم، بارقههای امید از پشت کوههای زاگرس روی خیمهی سیاه میتابد و شهناز همه جرأت نوجوانیش را جمع میکند و یکه سرحرفش میایستد که میخواهد درس بخواند و به خانه شوهر نمیرود.
شخصیتهای فرعی مثل مادر، معلم سیار، آن چند مرد ایلیاتیِ سکانس اول و دیگران هر کدام باری از دوش پرداخت روایت داستان برمیدارند و به اندازهای که زمان بیست و پنج دقیقهای فیلم اجازه میدهد جملهای به این پاراگراف از قصه دختر اضافه میکنند.
وقتی فضای مستند، زندگی عشایری باشد و دوربین هم دست مهدی آزادی، البته که انتظار از غنای بصری تصویر چنان بالا میرود که خود بتواند به تنهایی بخشی زیادی از بار جذابیت را به دوش بکشد و بر این جذابیت بیفزایید که ما تا پایان کار نمیدانیم آنکه از راه باریک کمرکش کوه میآید آقا معلم است یا داماد یا آنکه میرود به مدرسه میرود یا به عروسی!
مستند رویای یک اسب به تهیه کنندگی میلاد خسروی و ساجده سرایی به ویترین بین المللی توجه بسزایی داشته و توانسته در جشنوارههای بینالمللی نانسی فرانسه، سائوپائولوی برزیل، بلگراد صربستان، شارجه امارات و مذهب امروز ایتالیا پذیرفته شود و به نمایش درآید و این در حالی است که پیشتر، در اولین حضور جهانی خود در جشنواره مستند کراکوف لهستان نامزد دریافت بهترین مستند کوتاه شده بود.
نیک میدانیم که ساختن مستند در محیط بکر زندگی عشایر که کوهها از اولین شهر برقدار فاصله دارد کار دشواری است، با این حال گروه مستند ساز خوب از عهده کار برآمده است و بر ماست که بگوییم؛ تلاشتان شایسته تقدیر است خانم کارگردان، داستان خوبی تعریف کردید، داستان آرزوهای بزرگ دختری که برای اسبها قصه میگفت.