همه چیز درباره سریال 100 قسمتی «برف بی‌صدا می‌بارد» و وضعیت سریال‌سازی در گفت‌و‌گو با «پوریا آذربایجانی»؛ کارگردان سریال

شماره مطلب:
2380
یکشنبه 1401/05/23 01:05

همه چیز درباره سریال 100 قسمتی «برف بی‌صدا می‌بارد» و وضعیت سریال‌سازی در گفت‌و‌گو با «پوریا آذربایجانی»؛ کارگردان سریال

گفت و گوی خبرنگار موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی با «پوریا آذربایجانی»؛ کارگردان «برف بی‌صدا می‌بارد» درباره همه مواردی است که درباره این سریال 100 قسمتی می‌خواهید بدانید و نیز چگونگی سریال‌سازی در کشور و نحوه نظارت و البته رقابت میان سریال‌های تلویزیونی و پلتفرم‌های اینترنتی.

سریال «برف بی صدا می‌بارد» جزو معدود سریال‌های طولانی تلویزیون بود که به تازگی با پخش صدمین قسمت به پایان رسید. سریالی ملودرام که دورانی از تاریخ یک خانواده و تا حدی جامعه را به نمایش گذاشت و اظهارنظرهایی هم درباره‌اش شکل گرفت. اما بهترین شخصی که می‌تواند پاسخگوی ابهامات، نقدها و نظرات باشد، «پوریا آذربایجانی» است که بعد از چند تجربه سینمایی مثل «اروند»، کارگردانی این پروژه سنگین تلویزیونی را به عهده گرفت. گفت و گوی خبرنگار موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی با «پوریا آذربایجانی»؛ کارگردان «برف بی‌صدا می‌بارد» درباره همه مواردی است که درباره این سریال 100 قسمتی می‌خواهید بدانید و نیز چگونگی سریال‌سازی در کشور و نحوه نظارت و البته رقابت میان سریال‌های تلویزیونی و پلتفرم‌های اینترنتی.

متن گفت و گوی کامل با کارگردان سریال «برف بی صدا می بارد» را در ادامه می‌توانید بخوانید.

وقتی در ابتدا اعلام شد که قرار است یک سریال 200 قسمتی در تلویزیون ساخته شود، تعجب‌برانگیز بود. آن هم وقتی سریال‌های معمولی با حدود 30 قسمت گنجایش و کشش قصه‌گویی و ابزار جذب مخاطب را ندارند. شما واهمه‌ای از به انجام رسیدن این طرح آرمانی نداشتید؟!

ببین وقتی من وارد سریال شدم که این موارد طی شده بود و قرار شد که این مدلی کاری تولید شود. من وقتی به کار اضافه شدم که مرحوم بهبهانی‌نیا سناریو را نوشته بود و قرار بود کار تولید شود و آقای محمّدرضا شفیعی، تهیه‌کننده سریال از من برای کارگردانی دعوت کرد. حدود سال 96 با من صحبتی کرده بود که من آن زمان در سفر بودم و بعداً اضافه شدم.

فیلمنامه آقای بهبهانی‌نیا چه جذابیت‌هایی برای کارگردانی داشت؟ با توجه به بازار رقابتی که از طریق پلتفرم‌ها به تدریج به وجود آمد، این فیلمنامه را دارای چه قابلیت‌هایی برای رقابت می‌دیدید؟

جذابیتی که صرفاً بخواهد مخاطب جذب کند، خیلی ملاک‌ام نیست، چون خیلی چیزها می‌تواند برای مردم جذاب باشد. در درجه اول چیزی که از زیر متن فیلمنامه آقای بهبهانی‌نیا دریافت کردم، به نوعی نشانه اضمحلال خانواده بود. انگار حواس مان نیست و آرام آرام به شکل ناآگاهانه در حال از بین بردن خانواده هستیم. از آن جایی که خانواده برایم خیلی مهم است، به نظرم فیلمنامه جذابیت برای پرداخت داشت. در درجه دوم به مخاطب فکر کردم و به نظرم رسید متن فیلمنامه کشش لازم را برای مخاطب دارد و مردم می توانند سریال را دنبال کنند. ضمن این که کارنامه آقای بهبهانی‌نیا نشان می‌داد که نبض مخاطب را می‌شناسد و با مخاطب تلویزیونی آشنا است. مجموع این دلایل باعث شد که کارگردانی «برف بی‌صدا می‌بارد» را به عهده بگیرم. البته این متن درست مشکلاتی هم داشت ولی در آن مقطع تصمیم گرفتم، بسازم‌اش و با یک گروه خیلی خوب با کمترین مشکل کار تولید شد.

موضوع اصالت خانوادگی در فیلمنامه‌های مرحوم بهبهانی‌نیا پُررنگ بود مثل «کیمیا» که آن هم سریال طولانی در چند مقطع بود. ولی می‌دانیم که جنس و روابط خانواده‌ها به مرور دچار تغییراتی شد و از حالت سنتی خارج شده است. شما برای پرداخت امروزی و باورپذیر از روابط خانوادگی چه تمهیداتی به خرج دادید؟

نه تنها خانواده بلکه خیلی چیزها عوض شده است. باید ببینیم چیزهایی که عوض شده، چیزهای درستی بود یا آن چیزهایی که از دست دادیم، لزوماً چیزهای بدی بودند. متن فیلمنامه مرحوم بهبهانی‌نیا درباره از بین رفتن یکسری ارزش‌هایی بود که به مرور توسط خود اعضای خانواده صورت می‌گیرد، در صورتی که باید سعی کنند آن معانی با ارزش را حفظ کنند ولی ناخواسته آن را از بین می برند. از بین رفتن این ارزش‌ها نه تنها در جامعه ما بلکه در خیلی از نقاط جهان هم افتاد و لازم است درباره‌اش صحبت شود. البته امکان دارد نوع تعریفی که من از خانواده دارم با جوان امروزی فرق داشته باشد. هدف اصلی‌ام از ساخت «برف بی‌صدا می‌بارد» این بود که به مخاطب بگویم نگاهی به پشت سر خودتان بکنید و ببینید چه چیزهایی را به تدریج از دست دادید و به جای آن چه چیزی به دست آوردید. از این نظر این سریال در درجه اول نمی‌توانست سرگرم‌کننده باشد. درست است آقای بهبهانی‌نیا در فیلمنامه افت و خیزهایی برای جذب مخاطب گذاشت، ولی تنها سرگرمی هدف اصلی ما نبود.

در واقع می‌خواستید به خانواده‌ها هشدار بدهید. طراحی اولیه این سریال به شکلی بود که مقاطع مختلف زمانی را در برمی گرفت و این امکان وجود داشت که این پوست‌اندازی و تغییر ماهیت خانواده‌ها در دوران مختلف را ببینیم. به نظرتان بعد از پخش 100 قسمت، این موقعیت به شکل دراماتیک درآمد؟

ما قرار بود از دهه 60 شروع کنیم و به دهه 90 برسیم و در فصل دوم قرار بود دهه 90 را ببینیم. اما الان به شکلی شده که انگار بخشی از قصه را بریدیم.

قرار است فصل‌های بعدی سریال هم ساخته شود؟

نمی‌دانم چه اتفاقی قرار است بیفتد. به هر حال تصمیم گرفته شد که فعلاً بیشتر از 100 قسمت نباشد.

تا همین جا چقدر به هدف اصلی خود دست پیدا کردید؟

این مساله نیازمند یکسری داده‌های آماری است که مشخص کند مردم چقدر استقبال کردند. ولی چند نظرسنجی تلویزیون که انجام شد، نشان داد ما در صدر آرا هستیم. وقتی از اطرافیان خودم که برخی خارج از کشور هستند و شاید تلویزیون هم نمی‌دیدند، سوال کردم، دیدم که تاثیرات خوبی از این سریال گرفتند و آن را دنبال کرده و با آن ارتباط برقرار کردند.

پخش این سریال دچار وقفه شد. این عدم استمرار، رشته داستان را نزد مخاطب پاره می‌کند و از طرفی می‌تواند این نکته را برای مدیران تلویزیون مورد توجه قرار دهد که امکان پخش مستمر سریال‌های طولانی آن هم در شبکه‌ای که مسابقات زنده ورزشی را پوشش می دهد، مستلزم تامل بیشتری است.

از ابتدا بدون این که ما آمادگی داشته باشیم، پخش سریال شروع شد و یک دفعه بدون این که دلیل مشخصی داشته باشد، سریال قطع شد و با یک وقفه دوباره ادامه پیدا کرد. قطعاً لایه‌های مدیریتی تلویزیون مثل مدیر شبکه و مدیر فیلم و سریال و سیمافیلم نظراتی دارند که این نظرات محترم هستند اما من به عنوان کارگردان هیچ وقت راضی به این نوع پخش نبودم. چون آقای شفیعی در ابتدا می‌گفتند که برای مدیران تلویزیون این سریال خیلی مهم است و از ابتدا قرار بود که 200 قسمت باشد و اساساً تصور نمی‌کردم این شرایط پیش بیاید ولی به هر حال این تصمیم مدیران است و آن‌ها صاحب سریال هستند و اینجوری تصمیم گرفتند و تصمیم آن‌ها هم محترم است.

 خوب است که برخلاف خیلی از کارگردان‌های تلویزیونی که وقتی به شکل خصوصی با آن ها صحبت می‌کنم به شدت نسبت به این نوع پخش معترض هستند، شما مخاطرات کار را می‌پذیرید؟

به هر حال من با شناخت از همه چیز کارگردانی کار را پذیرفتم و باید که تبعات این انتخاب را بپذیرم. من بعد از این همه مدت باید بدانم که کجا دارم کار می کنم و قواعد کار در آن جا را بدانم. بحث ممیزی‌ها و تغییر مدیریت‌ها به طور حتم در کیفیت سریال ها تاثیر می‌گذارد و ما این قواعد را می‌دانیم.

بحث مهم دیگری که در این اواخر شتاب رسانه‌ای گرفت، اختلاف نظرات در خصوص مدیریت و نظارت بر شبکه نمایش خانگی است. وقتی ساترا از طرف تلویزیون این وظیفه را به عهده گرفت، برخی معترض به این شدند که با مدیریت صدا و سیما بر پلتفرم‌ها امکان رقابت میان تولیدکنندگان از بین می‌رود. شما به عنوان یک فیلمساز که امکان دارد روزی با پلتفرم‌ها هم کار کنید، این فضا را چگونه تحلیل می‌کنید؟

من یک کارگردانم و امکان دارد روزی فیلم مستقل بسازم و یک وقت کارفرمایم تلویزیون است و روزی هم ممکن است با یکی از پلتفرم‌ها کار کنم. نتیجه این که خودم را به هیچ کدام وابسته نمی‌دانم که طرف آن را بگیرم.

به نظرتان برای از بین رفتن مشکلات موجود چه راهکاری برای مدیریت و نظارت بر سریال‌ها لازم است؟

این طور نیست که تلویزیون با کنترل پلتفرم‌ها بتواند مخاطبان را به سمت خود بیاورد. مخاطبی که نخواهد تلویزیون ببیند، اصلاً نگاه نمی‌کند و می‌رود سریال خارجی می بیند. طبیعی است که قواعدی که در تلویزیون وجود دارد با قواعد پلتفرم‌ها متفاوت است و جنس مخاطبان آن هم فرق می‌کند. باید به شکلی هدفمند و درست این نظارت انجام شود تا فضای کار برای همه درست شود. به نظرم تلویزیون برای این که از شرایط دور نشود، باید سعی کند به سمت داستان‌های جذاب‌تر برود. شما بهتر می‌دانید که الان مخاطبان به راحتی می‌توانند از طریق پلتفرم‌های خارجی آثار روز جهان را ببینند.

ولی برخی مخاطبان از دورترین نقاط کشور هستند که شاید امکان برخورداری از آثار روز را نداشته باشند یا مخاطبانی باشند که علاقمند به تماشای هر سریالی نباشند. تلویزیون می‌تواند برای این مخاطبان هدف برنامه‌ریزی ویژه‌ای داشته باشد.

همین الان می‌توانم به شما امضاء بدهم که مخاطبان تلویزیون چندین برابر پلتفرم‌ها هستند. در درجه اول به خاطر این که تماشای تلویزیون رایگان است. در درجه دوم به سلیقه بعضی آدم‌ها و ایدئولوژی آن ها برمی‌گردد که هر سریالی نمی‌بینند. اما اگر تلویزیون بخواهد با این دست فرمان جلو برود، ریزش مخاطب خواهد داشت.

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X