هنرمندان نباید به مسائل مبتلابه جامعه بیتفاوت باشند
به گزارش ارتباطات و اطلاعرسانی مرکز گسترش وتجربی، حسن بهرامزاده در گفتگو با خبرگزاری ایرنا درباره وضعیت مستندسازی صحبت کرده است. بخشی از این گفتگو را در اینجا میخوانید.
به نظر می رسد سینمای مستند از صرف یک سینمای نخبه گرا به سمت اقبال عمومی حرکت کرده و امروز بسیار بیش از گذشته این سینما در میان مردم عادی شناخته شده است؟ نظر شما چیست و اگر موافق هستید علت آن را چه می دانید؟
همینطور است. سینمای مستند ایران در برخی از ژانرها از سینمای محفلی و روشنفکری به سمت سینمای اکران و سینمای مخاطب محور در حرکت است.
علت آن هم تغییر در نگاه دست اندرکاران این شاخه سینمایی از فرهنگی و هنری به صنفی و حرفه ای است. دست اندرکاران یعنی تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای مستند که در چندسال اخیر با ثبت انجمن های صنفی در وزارت کار، نگاه معیشتی و حرفه ای را بر فعالیت های فرهنگی و هنری متقدم دانسته اند.
تهیه کنندگان بخش خصوصی در سینمای مستند به فکر توجیه اقتصادی تولیدات هستند؛ به عبارت دیگر اگر سینمای مستند قبلاً سینمایی هنری با بودجه های دولتی و خاستگاه تلویزیون بود، اکنون با استفاده از عوامل و امکانات حرفه ای اقدام به تولید فیلم بلند مستند شده است که می توانند یک سانس کامل تماشاگر را جذب کرده و با استفاده از امکان اکران در سینماهای هنر و تجربه و یا فروش فیلم ها به شبکه های تلویزیونی و نمایش آنلاین در پلتفرم های مجازی زمینه برگشت سرمایه را فراهم کنند.
خوشبختانه سینمای مستند اگر بتواند از مانع ممیزی که اتفاقاً در مورد این سینما سخت گیر است، بگذرد بضاعت جذب مخاطب را دارد. مثلاً در چندسال اخیر فیلم های بلند مستند که اغلب با محوریت موضوعی ورزش تولید شده اند از فروش خوبی هم برخوردار شدند؛ حتی فیلم صفر تا سکو اکران عمومی گرفت و فروش خوبی هم داشت. امیدوارم این جذابیت و فروش برای سایر موضوعات هم فراهم آید و بتوان امیدوار بود که تماشاگر راضی از سالن سینما خارج شود.
سینمای مستند در چه شرایطی می تواند منشا اثر باشد یا در جامعه تغییرات ایجاد کند؟
همانطورکه در پاسخ قبلی عرض کردم قدم های اول در ارتباط با مخاطب عام و دیده شدن فیلم ها توسط طیف وسیعی از مخاطبان توسط فیلم های مستند با موضوعات ورزشی برداشته شده است که از اقبال خوبی هم برخوردار شدهاند ولی این غایت هدف سینمای مستند نیست که فقط تماشاگر راضی از سالن نمایش خارج شود بلکه هدف اصلی در کنار جذابیت های سینمایی و موضوعی وادارکردن مخاطب به تفکر است. تماشاگر باید راضی و متفکر از سالن خارج شود و دغدغه مستندساز، دغدغه مخاطب هم باشد. در این صورت است که سینمای مستند می تواند مدعی شود که می تواند منشاء اثر در جامعه باشد.
عمده رویکرد مستندسازی در سینمای ایران، مستندهای اجتماعی است؛ چرا اقبال نسبت به سوژه های سیاسی، اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و موارد دیگر کم است؟
مستند اجتماعی ویترین سینمای مستند ایران است. شاید دلیل چنین نتیجه گیری این باشد که فیلم های اجتماعی چون به لحاظ موضوعی مهم تر به نظرمی رسند، بیشتر هم دیده می شوند. هرچندکه مستندهای اجتماعی به دلیل حفظ حریم خصوصی سوژه ها برای اکران عمومی محدودیت دارند اما بیشتر مورد توجه رسانه ها قرارمی گیرند و اخبار حضورهای جشنواره ای آنان بیشتر پوشش داده می شود. پس ممکن است به نظر بیاید که این رویکرد غالب در سینمای مستند ایران است.شاید هم به لحاظ کمی همین طور باشد. آمار دقیقی ندارم ولی با توجه به آثاری که در چندین سال و در دوره های مختلف جشنواره ها در قالب هیات های انتخاب و داوری دیده ام، می توانم بگویم که خوشبختانه مستندسازان ایرانی در همۀ ژانرها آثار قابل تاملی دارند و تنوع کمی در گونه های مختلف سینمای مستند قابل توجه است ولی همچنان در اغلب جشنواره ها فیلم های اجتماعی مورد توجه بیشتری قرار می گیرند و به اصلاح در ویترین سینمای مستند چیده می شوند.
منبع: خبرگزاری ایرنا