پای درس آقا| 13 آبان آبروی آمریکا را برد

شماره مطلب:
8658
شنبه 1402/08/13 09:51

پای درس آقا| 13 آبان آبروی آمریکا را برد

ماجرای ۱۳ آبان و تسخیر لانه جاسوسی یکی از مهم‌ترین رویدادها در تاریخ انقلاب اسلامی است که امام خمینی از آن به عنوان انقلاب دوم یاد کرد. درباره اهمیت این واقعه و تحلیل آن در ادامه سخنان آیت‌الله خامنه‌ای را می‌خوانید. 

نمادی به نام ۱۳ آبان

مناسبت‌های تاریخی غالباً حکم یک نماد و یک سمبل را دارند. روز ۱۳ آبان به خودی خود با روزهای قبل و روزهای بعد تفاوتی ندارد؛ اما یک نماد است. نماد یعنی چه؟ یعنی یک رمزی که پشت سر خود، در دل خود، معانی فراوانی نهفته دارد. انسان یک کلمه بر زبان می‌آورد، معانی و حقایق بسیاری در دل این کلمه هست؛ سیزده آبان از این قبیل است. این روز یک نماد است و عقبه‌ی وسیعی دارد از مطالب مهم، مسائل مهم؛ مسائلی که به هیچ وجه تاریخی نیستند، بلکه مسائل امروز ما هم به حساب می‌آیند.

 در ۱۳ آبان هیمنه آمریکا شکست

در سال ۵۸ به مناسبت سالروز تبعید امام و شهادت دانش‌آموزان، باز هم جوان‌ها آمدند کاری کردند که دنیا را خیره کرد و آمریکا را به زانو درآورد. این واقع قضیه است؛ این‌ها شعار نیست. شما بدانید؛ آن روزی که لانه‌ جاسوسی تسخیر شد، دولت آمریکا آبرو و اعتبار و هیمنه‌اش چندین برابر امروز بود. شما امروز را نگاه نکنید که آمریکا در چشم‌ها سبک شده، کوچک شده، ملت‌ها علناً علیه آمریکا دشنام می‌دهند و آن‌ها را نفرین می‌کنند. آن روز اینجور نبود؛ آن روز آمریکا در دنیا یک هیمنه‌ ابرقدرتیِ درجه‌ یک داشت. جوان دانشجوی ما با شجاعت، با شهامت، به عنوان لبه‌ اصلی جبهه‌ مقاومت ملت ایران، سفارتخانه‌ آنچنان آمریکایی را تسخیر کرد؛ کسانی را که آنجا بودند، زندانی کرد. البته امام محبت کردند، ملاطفت کردند و بعد از اندکی گفتند عناصری از آنها مثل زن‌هاشان  برگردند بروند آمریکا؛ لیکن آن عناصر اصلی تا مدتی طولانی در اینجا ماندند. این هم حرکت عظیمی بود که قدرت آمریکا را در دنیا متزلزل کرد؛ آمریکای با آن هیمنه و با آن عظمت، ناگهان در چشم ملتها فروکش کرد. ۱۳۸۹/۰۸/۱۲

یکی از بهترین کارها در انقلاب اسلامی، همان کار تسخیر لانه جاسوسی بود

یکی از بهترین کارها در انقلاب اسلامی، همان کار تسخیر لانه جاسوسی بود. چرا؟ به خاطر این‌که عمدتاً بعد از جنگ بین‌الملل دوم، انقلاب‌های متعدّدی در سرتاسر عالم به وقوع پیوست. در آفریقا، در آسیا، در اروپا، خیلی کشورها حکومت‌های خودشان را از دست دادند. این کشورها دو دسته بودند: بعضی، کشورهایی بودند که خودشان را دربست به بلوک شرق؛ یعنی به روس‌ها و یا بعدها به چینی‌ها تسلیم کردند و وابسته‌ آنها شدند. یک‌عدّه که این‌طور شدند؛ زیر چتر کمونیست‌ها و بلوک شرق رفتند و جزو یک خانواده شدند. آن هم عضو درجه‌ دوی آن خانواده، نه عضو درجه‌ یک. یک دسته این‌ها بودند، که انقلاب‌هایشان و زحمات مردمانشان واقعاً هدر رفت. آن همه فداکاری‌های مردم، در حقیقت ضایع و باطل شد. دسته‌ دیگر کشورهایی بودند که اگر ارتباطی هم با بلوک شرق داشتند، این ارتباط، آن چنان مستحکم نبود. بعد، عمدتاً امریکایی‌ها، شروع به نفوذ در داخل اینها کردند. اراده‌ مردم، اراده‌ی رهبران و عزم عمومی ملت‌ها را، طوری تغییر دادند که به تدریج، انقلابی که انجام شده بود، صددرصد به حال اوّل برگشت و بلکه به شکل بدتر درآمد. نمونه‌های این را در کشورهایی از آفریقا و جاهای دیگر داریم؛ که بنده بنا ندارم از آن کشورها اسم بیاورم. ۱۳۷۲/۰۸/۱۲

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.
X