گفت و گو با «جواد اردکانی»؛ کارگردان سینما درباره وضعیت سینمای ایران
شرایط سینمای ایران همواره یکی از موضوعات مهم و تاثیرگذار در نمایش وضعیت فرهنگی و هنری کشور بوده است و در این روزها که میزان استقبال مخاطبان کاهش یافته و وضعیت اکران چندان مطلوبی وجود ندارد، باید به دنبال بررسی علل کاهش مخاطب و وضعیت تولید و اکران فیلمها باشیم و براساس رسالت خبرنگاری به گفت و گوی اختصاصی با صاحبنظران آگاه در این حوزه بپردازیم. «جواد اردکانی»؛ کارگردان شناخته شده سینما و تلویزیون که در کارنامهاش آثار دفاع مقدسی مثل «شور شیرین» وجود دارد، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی درباره سینمای ایران سخن گفت. این مصاحبه با «جواد اردکانی» که فیلم «بانک زدهها» را در اکران دارد، جهت آسیب شناسی سینمای ایران انجام شد که در لینک زیر میتوانید بخوانید.
از وضعیت اکران فیلم «بانک زدهها» بگویید.
تقریباً اکران فیلم تمام شده و فقط چند سینما اکران دارد. اکران بسیار بدی داشتیم. تصمیم برای اکران در این زمان به این خاطر بود که مشخص نبود که بعداً چه زمان میتوان اکران کرد. آمار فروشی که من دارم، فکر میکنم در حدود 2 ملیلیارد تومان باشد که به شدت برای ما زیان به همراه دارد.
با توجه به اتفاقات اخیر، میزان فروش سینمای ایران به شدت کاهش یافته است. به نظرتان راه حل برون رفت سینمای ایران از رکود فروش چه میتواند باشد؟
ما با دو مساله مواجه هستیم. یکی مساله بحران اخیر است که خارج از اراده هنرمندان و مسئولان فرهنگی است و بر بسیاری از وجوه زندگی اجتماعی ما تاثیر گذاشته است، از جمله بحث تولیدات فرهنگی و سینما. اما منهای این اتفاقات، سینمای ایران از گذشته دچار بحران بود که این باید مورد بررسی قرار بگیرد.
این بحران از زمان کرونا شروع شد؟
از قبل از کرونا وجود داشت و با شیوع کرونا بیشتر شد و حالا با این اتفاقات دو ماه اخیر تشدید شده است. متاسفانه هیچ وقت شاهد این نبودیم که نهادهای فرهنگی که مرتبط با تولید فیلم هستند، یک برنامه شفاف و روشن درباره بخشهای مختلف داشته باشند تا امنیت سرمایهگذاری در سینمایی ایران بالا برود یا این که در بخش تبلیغات به فیلمها کمک کنند. قبلاً شهرداریها به لحاظ تبلیغات محیطی کمکهایی میکردند و صدا و سیما بابت پخش تیزرهای تبلیغاتی کمک میکرد. الان حتی نمیتوان با مسئول مربوطه در شهرداری ارتباط برقرار کرد! تلویزیون اخیراً صحبتهایی کرده که تیزرها را پخش کند. البته فعلاً برای سینمای کودک این تبلیغات انجام میشود.
طبیعی است که این نوع تفاهم نامهها باید از طریق مدیران سینمایی با مسئولان مرتبط انجام شود تا موجب تسهیل مشارکت مدیران مختلف شود تا به اجماعی دست یابیم.
قاعدتاً میشود کارهایی کرد و اخیراً هم وزارت ارشاد جلساتی با مدیران صدا و سیما گذاشته است. اما سینما رها شده است. نمیدانم بعضی از مدیران فرهنگی با چه تفکری وارد سینما شدند. از نظر من سینما از دست رفته است! اگر قرار باشد بخش دولتی در سینما پولهایی بگذارد که فروش فیلم برایش مهم نیست و تکلیف روشن است اما اگر قرار بر این باشد که بخش خصوصی در سینما سرمایهگذاری کند، باید قواعد و ضوابط مشخصی وجود داشته باشد. هم قواعد ممیزی و هم شرایط پخش فیلمها مشخص باشد. باید تشویقها و کمکها در یک ساختار مشخص تعیین شود. نه این که مدیران به شکل سلیقهای عمل کنند. الان یک ساختار کج و معوجی داریم که پشتش به یک قانون محکم بند نیست. سینمای ما هنوز با آییننامه سال 61 اداره میشود که همان کپی از آییننامه سال 44 است که فقط دو بند آن عوض شده است. یعنی به لحاظ قانونگذاری اوضاع خیلی بدی داریم و هیچ تلاشی نشده چون متاسفانه ما بنای تغییر در ساختار را نداریم و دنبال گذراندن دوره مدیریتی خود با کمترین هزینه و سپردن مشکلات به مدیر بعدی هستیم!
جای شگفتی و البته قابل بررسی است که شما به عنوان یک فیلمساز شناخته شده انقلابی این گونه از اوضاع سینما انتقاد میکنید!
این مواردی که من گفتم، اصلاً گلایه شخصی نیست. به عنوان کسی که چند سال کار کردم، می گویم که ما مشکل قانونمندی هم در تلویزیون و هم در سینما داریم. در تلویزیون در دورهای کلی شورا برای تصویب کار میگذارند و در دورهای دیگر شوراها را جمع میکنند. اگر قرار بر وجود این شوراها است، چرا جمع میشود و اگر فایدهای ندارد، چرا از اول میگذارند؟! مثلاً اگر اعضای شورای پروانه ساخت یا نمایش تغییر کند، همه چیز عوض میشود، چرا که همه چیز براساس اراده شخصی انتخاب میشود. از این نظر، تکلیف من برای نوشتن فیلمنامه و تولید فیلم و نمایش مشخص نیست.
عامل فروش فیلمها در شرایط کنونی چیست؟ درباره بحث مخاطبشناسی چه نظری دارید؟
فیلمها یا کمدی هستند تا فروخته شوند یا این که از آن طرف آبها مطالبه داشته باشند! فیلمها از همین دو طریق سرمایه خود را برمیگردانند. در موضوعات دیگر اصلاً بخش خصوصی ورود نمیکند. باید رسانهای پیدا شود و سینمای دو دهه اخیر را آنالیز کند تا ببیند چه فیلمهایی با چه مضامینی ساخته شده و چه مضامینی مغفول واقع شده است. متاسفانه مدیریت کلان که باید حمایت، هدایت و نظارت کند، وجود ندارد. این مشکلات بحث مدیران فعلی نیست. بلکه ساختار معیوب سینما است که باید درست شود.