گفت و گو با «عبدالحمید قدیریان»؛ چهرهی برتر هنر انقلاب در سال 1400
در گفت و گوی اختصاصی خبرنگار موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی با نفر برگزیدهی هشتمین هفتهی هنر انقلاب اسلامی، پیرامون مباحث فکری در حوزهی هنر و به خصوص هنرهای تجسمی بحث شد. هنرمند نقاشی که در کارنامهاش، خلق آثاری برای «شهید سلیمانی»، «شهید فخریزاده» و «شهید حججی» به چشم میخورد، اعتقاد دارد که تنها راه رسیدن به کمال هنری، مراجعه به مفاهیم قرآنی است.
در ادامه متن کامل گفتوگوی مفصل با «عبدالحمید قدیریان» را میتوانید ملاحظه کنید.
شما سالها است که در هنر کشور میدرخشید و چهرهی برتر هنر انقلاب در سال 1400 شدید. براساس آنچه اعلام شد مهمترین دلیل این انتخاب، واکنش هنری نسبت به شهادت دختران افغانستانی بود. دربارهی این اثر و دیگر فعالیتهای هنریتان در سال گذشته بگوئید.
بهانهی این انتخاب، تابلوی «دختران مکتب سیدالشهدا (علیهالسلام)» بود که البته این عکسالعمل چیز عجیبی نبود. هرکسی به نحوی عکسالعمل نشان داد و من هم این نقاشی را کار کردم. به نظرم دلیل دیده شدن این کار به خاطر روح شهدا بوده که به این کار برکت دادند. من در سال گذشته کارهای مختلفی انجام دادم، از جمله نوشتن فیلمنامهی «ما تنها نیستیم» که نگاه معرفتی به زندگی دارد. آمادهسازی کتاب و چند تابلویی که برای شهدا و موضوعات مختلف کشیدم، مثل تابلوی نقاشی «شهید فخریزاده».
نمایشگاهی برگزار نکردید؟
با توجه به شیوع ویروس کرونا شرایط خوبی برای برگزاری نمایشگاه نبود و بیشتر در فضای مجازی آثارم دیده شد. دربارهی انتخابام هم فکر میکنم گروه داوران انتخاب بهتری میتوانستند داشته باشند! در کنار اسم من، دوستان خیلی خوبی بودند که میتوانستند انتخاب شوند.
این گفته البته از فروتنی شما است. اما به نظرم انتخاب هنرمندی از حوزهی تجسمی که همچنان در میان هنرهای مختلف، مهجور مانده است. میتواند انتخابی قابل توجه باشد.
به نظرم ما اهالی تجسمی باید حضور بیشتری در عرصه داشته باشیم و وضعیت رویدادها به نحوی است که میتواند بستر خوبی برای ایجاد فعالیت برای هنرمندان ما باشد تا تولید اثر داشته باشند. انشاءالله اگر حضور ما براساس تحلیل درست و به موقع باشد میتواند اثرگذار باشد، چون الان دیگر جنگ را تبلیغات و رسانهها پیش میبرند و دشمن از طریق هنر دارد جامعه ما را به انحراف میکشد و ما هم باید از افراد قدرتمند استفاده کنیم که نه تنها نقشههای دشمن را پس بزنیم بلکه جامعه را ارتقا بدهیم و به آن مسیری که باید برود، هدایت کنیم.
با توجه به این که هنرهای تجسمی قابلیت واکنش سریع نسبت به دیگر هنرها را دارد و با توجه به این که مسیر راحتتری برای دستیابی به نگاه مخاطب از طریق فضای مجازی را داراست، میتواند در اولویت حرکت در مسیر این جنگ رسانهای هنری قرار بگیرد.
یک مقدار برمیگردد به چگونگی واکنش هنرمندان تجسمی که اگر به موقع و بیشتر نسبت به اتفاقات پیرامون کنش نشان دهند، حتماً جامعه استقبال میکند. آحاد جامعه و مسئولان نیازمند دریافت نظرات درست و بدیع نسبت به وقایع هستند تا راه پیش رو را شفافتر و دقیقتر ببینند و حرکت کنند. اگر هنرمندان به عنوان پیشروی جامعه در کنار بصیرت اجتماعی و سیاسی، آثار معرفتی با نگاه هنری خلق کنند و ارائه دهند، حتماً هنرهای تجسمی و به خصوص نقاشی ارتقا پیدا خواهد کرد، همان طور که در اوایل انقلاب همین اتفاق افتاد و آثار ما در خط مقدم جبهه بود و هنرمند از جامعه الهام میگرفت و آثارش را به جامعه تحویل میداد.
جایگاه نقاشی در این سالها چگونه بوده است؟ با توجه به این که هنرمندان اصیل در تاریخ هنر این کشور داشتهایم و در سالهای اخیر برخی هنرمندان جوان با نگاه معرفتی ظهور کردهاند که از جمله میتوان به «حسن روحالامین» اشاره کرد.
نقاشی، پایه هنرها است و پایهی ایجاد سینما که امروزه رسانهای قدرتمند است از نقاشی میباشد. ما وقتی میخواهیم تصاویر بدیع را در سینما خلق کنیم از طریق طراحی و نقاشی این کار را انجام میدهیم. نقاشی قابلیت بالایی دارد و باید همت کرد و از این ظرفیت استفاده کرد. دربارهی جوانان این حوزه هم میتوان به افرادی اشاره کرد که در حال فعالیت هستند و تعداد زیادی هم هستند که کار نمیکنند. تصورم این است که جوانان قدرت بالقوهای هستند که اگر بسترهای کار از نظر فکری فراهم شود و اگر مسیر انقلاب به شکل باورپذیری تبیین شود، میتواند منجر به جذب جوانان شود. نیروی جوان بسیار میتواند قدرتمند عمل کند، مثلاً من وقتی کارهای آقای روحالامین را میبینم، از این همه هنر حسرت میخورم. خداوند به این جوانان برکت بیشتری بدهد تا بیشتر خود را نشان دهند.
به جز چند مورد خاص از فعالیت هنرمندان این عرصه، به نظر میرسد از ظرفیتهای تجسمی به نحو احسن استفاده نشده است!
ما مشکل ایدهپردازی داریم. شما اگر به آثار نگاه کنید، میبینید که ایدهها مدام تکرار میشوند. گاهی جوانی میآید و به خاطر قدرت قلمی که دارد، آن ایده را به شکل نو ارائه میکند ولی ما نیاز به ایدههای جدید داریم. انقلاب اسلامی وارد عرصههای گستردهای شده و نیاز است که هنرمندان هم به سراغ ایدههای متعالی بروند. این بخش دیگر از وظایف هنرمندان خارج میشود و نیازمند ورود اهل تفکر است.
یعنی شما وظیفه تفکر در کنار هنرمندی را برای هنرمند قائل نیستید و تولید اندیشه را وظیفه صاحبان فکر میدانید؟
امکان دارد هنرمندی باشد که تولید مفهوم کند ولی وظیفهی ذاتی هنرمند، اجرای درست ایدهها و تفکرات است که بتواند این ایدهها را به فرم درآورد. پایههای تفکر که کار تخصصی و جدی است، به دست اهل علم بنا میشود. دوستان باید از طریق قرآن ابعاد مختلف انقلاب و مسیر پیش روی انقلاب را مشخص کنند تا این گونه نشود که هرکس از نگاه خود مسیر را پیش ببرد. بدون وجود تفکر، انرژی هنرمند هدر میرود و این مشکل کلی در کشور است که حوزهی هنر را هم دربر گرفته است.
ارتباط میان اهالی اندیشه و هنر به چه شکلی باید باشد؟ آیا نیازمند وجود گروه و کمیتهای برای ایجاد هماهنگی است؟ بستر همفکری چگونه باید فراهم گردد؟
در فرهنگ و هنر نمیتوان با نگاه اداری وارد شد. اگر یادتان باشد بعد از فرمایش حضرت آقا درباره ی لزوم «جهاد تبیین»، مجلس بودجهای برای این کار تخصیص داد که با مخالفت آقا مواجه شد. ایشان اعتقاد دارد که کار با این چیزها حل نمیشود. با تخصیص بودجه و تشکیل کمیته کار درست نمیشود. مسالهی مهمی که باید توجه داشت، این است که گوهرهای معرفتی انقلاب باید استخراج شود. به جای تشکیل جلسه باید اهل علم همت کنند و از طریق قرآن، مفاهیم انقلاب را استخراج کنند.
این در راستای نگاهی منتشر شده از شما است که از لزوم تغییر در گفتمان تفکری انقلاب سخن گفتید؟
من چند سال است که در این زمینه صحبت میکنم و در این مسیرِ مطالبهگر از اهل علم دعوت میکنم که به جای این که با خیال راحت بنشینند و مشکلات موجود را گردن سیاسیون و هنرمندان و اجتماع بیندازند، وارد کار شوند. مشکل اصلی در دستیابی به تفکر است و این مشکل را باید اهل تفکر حل کنند. کسی که غور در قرآن میکند باید بتواند مسائل را حل کند. این بخش مورد غفلت قرار میگیرد البته یک ماهی است که آقای جوادی آملی همت کردند و وارد این حیطه شدند. من خیلی خوشحال شدم که بالاخره شکر خدا این فضا باز شد و انشاءالله چون ایشان به عرصه آمدند حتماً بهرههای خوبی در آینده خواهیم گرفت.
چگونه میتوان از مفاهیم قرآنی به خلق هنر رسید؟
متاسفانه اهل تفکر ما چندان با مفاهیم قرآن کاری ندارند. امیدوارم این عقب افتادگی جبران شود. باید در هنر به مفاهیم قرآن تکیه داد. ما باید دنبال دینی باشیم که امام خمینی (رضواناللهتعالیعلیه) با انقلاب اسلامی مطرح کردند. این با دیدی که قبلاً داشتیم، کلی فرق میکند. امام، دینی را مطرح کرد که در آن در مسیری رو به ظهور بتوانیم به خدا نزدیک شویم. گاهی یک دیندار در مسجد اعتکاف میکند و گاهی در جبهه میجنگد و چندین برابر اجر اعتکاف را به دست می آورد. نمونهی بارز این تفکر هم «شهید سلیمانی» است که هیچ وقت پشت میز یا در حال استراحت دیده نشد و همیشه در حرکت بود. ایشان بهرههای زیادی از اهل بیت بُرد. شهید سلیمانی برگرفته از مکتب امام خمینی است که رشد انسان را در میدان عمل درنظر میگیرد نه این که به دنبال وجود یک نردبان برای طی کردن راحت مسیر زمین به آسمان باشیم. در مکتب امام، انسان دیندار هم به طرف بالا حرکت میکند و هم به طرف جلو میرود و این دو عنصر با هم ترکیب میشود. این تغییر نگاه باعث شد که اسلام شیعی در جهان به این جایگاه برسد. این تفکر را باید به جوانان تبیین کرد که برای رشد باید در مسیر آینده حرکت کرد.
در سینما هم معمولاً این انتقاد صورت می گیرد که سالها است نگاه معنوی از سینما دور شده است. فکر میکنید چگونه می توان نور معرفت را در زرق و برق هنری به مخاطب ارائه کرد؟
یک اصل وجود دارد که هنرمند باید در فضای تفکری جامعهاش نفس بکشد، رشد کند و به تولید اثر برسد. اتفاقی که در اوایل انقلاب و به خصوص دوران دفاع مقدس رخ داد، این بود که فضای الهامبخش هنرمندان بسیار متعالی بود و در چنین بستری هنرمندان رشد کردند و در آن دوره تولیدات خوبی شکل گرفت. فیلمهایی ساخته شد که ایدهآل نبود ولی خوب بود. ولی وقتی تفکر جامعه افول پیدا میکند، طبیعی است هنرمندی که در این فضا نفس میکشد، دچار همین مشکل میشود و به تولیدات نازل میرسد. به اضافه این که تبلیغات دشمن با دانه پاشیهایی که از طریق جشنوارهها برای سینماگران ترتیب میدهند هم تاثیرگذار است. ما روی تفکر هنرمندان کار نکردیم و آنها به راحتی آلوده میشوند و در مقابل دشمن خود را میبازند. بنا براین اگر فضا در جامعه به سمت تفکر قرآنی برود، تولیدات هنرمندان هم به رشد میرسد و این نیازمند همت اهل علم است.