گفت و گو با «عبدالحمید قدیریان» درباره نسبت هنر با دین/ قرآن را آنطور که هست، مطالعه کنیم
بحث در خصوص نسبت میان دین و هنر بسیار گسترده و قابل اعتنا است. در پرونده «سینمای دینی» به سراغ هنرمندی رفتیم که آگاه و معتقد به لزوم نزدیکی آثار هنری به مفاهیم قرآنی است و در این زمینه حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. «عبدالحمید قدیریان» به عنوان یک هنرمند نقاش و کنشگر فعال در عرصه طراحی صحنه آثار سینمایی همچون «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» و نیز دبیری بخش نقاشی «چهاردهمین سوگواره هنر عاشورایی»، طی گفتوگو با خبرنگار موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی به پرسشهای مورد نظر پاسخ داد.
نسبت سینما با دین چیست؟
سینما به عنوان یک ابزار و زبان قدرتمند هنری، وارد هر فضای فکری شود، میتواند به آن ضریب دهد و با قدرت در جهت اهداف آن تفکر حرکت کند. این زبان هنری میتواند در زمینههای ملی، دینی، اجتماعی و یا هر تفکر دیگری قرار گیرد. سینما به عنوان یک زبان همهگیر این توانایی را دارد که در فضاهای مختلف کار کند. به همین دلیل افرادی که دغدغهمند هستند و تلاش میکنند که در فضاهای فکری و اندیشهای وارد شوند، خیلی راغباند که سینما را به عنوان یک ابزار به کار بگیرند تا در چارچوب تواناییهای آن بتوانند اهداف و منویات خود را در جامعه مطرح و اندیشههایشان را نشر دهند.
سینمای مبتنی بر دین چه وجوه مشترکی با هویت ملی ما پیدا میکند؟ هویتی که بتواند منجر به انسجام دینی و ملی میان اقوام مختلف ایرانی شود؟
تولید آثار سینمایی، مرحلهی ارائه یک مفهوم است. به عبارت دیگر برای این که یک مفهوم به تصویر کشیده شود، لازمهاش این است که آن مفهوم در ابتدا خلق شود. یعنی اگر بخواهیم مثلا همگرایی ملی بین اقوام ایجاد شود باید در ابتدا تفکری در نزد متفکرین و بعد در جامعه اشاعه پیدا کند که حاوی آن صفت باشد. در چنین فضای صفاتی هنرمند نفس میکشد و به تبع آن آثاری را که خلق میکند، میتواند به آن تفکر ضریب دهد و به نوعی جامعه را دعوت به مفهوم و صفت همگرایی ملی کرده تا وحدت ملی شکل گیرد.
سینما اصولاً قدرت این را دارد که منجر به ایجاد زبانی مشترک برای اقوام ایرانی با گرایشهای دینی مختلف شود؟
سینما قدرتمند است، چون ترکیبی از هنرهای مختلف میباشد و نسبت به دیگر هنرها، ابزارهای بیشتری در اختیار دارد. البته هر کدام از هنرها ابعاد خاص خود را دارند و به نظرم مقایسه آنها با یکدیگر درست نیست ولی میتوان نسبت به ابزارهایی که هر یک از هنرها دارند، در جهت سنجش نفوذ آنها به روح مخاطب صحبت کرد. هر هنری قابلیت خود را دارد. مثلاً نقاشی به عنوان پایه تصویر به حساب میآید. شما خوب میدانید که در سینما، فهم زیبایی شناسی و تبدیل مفهوم به فرم در ابتدا در قالب نقاشی ایجاد میشود، به عبارت دیگر ما با نقاشی وارد تصویرسازی در سینما میشویم. حتی در بعد عملیاتی، وقتی استوری بردی طراحی میشود در اصل نیاز به نقاشی نمایان میگردد. سینما به عنوان هفت هنر شناخته میشود و هر تمدنی و هر حکومتی که بتواند این هنر را به طور قدرتمند در اختیار بگیرد، میتواند برای اصلاح و تقویت فضای جامعه بکار گیرد و حتی به عنوان سلاح در مقابل دشمنانش از آن استفاده کند. همانطور که کشورهای غربی برای تهاجم به فرهنگ ملل مختلف تلاش میکنند که از سینما به عنوان یک قدرت نافذ استفاده کنند. سینما میتواند روح جوامع را دراختیار بگیرد، همان طور که دشمن در این زمینه استفادههای زیادی میکند.
چرا تاکنون چندان نتوانستیم از ظرفیت گسترده هنر و به خصوص سینما در جهت وحدت میان مسلمین و نزدیکی میان هنر و دین استفاده کنیم؟
سالهای زیادی است که رهبری معظم انقلاب در جمعهای مختلف فکری اعلام میکنند که باید تولید تفکر شود. تولید معرفت شود. ما در سالهای گذشته کم کاریهایی کردیم. باید بدانیم که مفاهیمی که به عنوان مبانی ارزشی از آنها یاد می کنیم، از کجا میآید. آیا یک معرفت قرآنی است؟ یا بافته های ذهن یک محقق؟ ما در زمینه بحثهای معرفتی ضعفهایی در بخش تئوریک داریم و طبیعتاً در جامعه ضعیف عمل کردیم.
چگونه میتوان از طریق علوم انسانی و هنر به پیشنهادات مفیدی برای مخاطب رسید؟
از آن جا که مبانی حکومت ما اسلامی است. برای ارتقای تمام شاخههای پیش برنده جامعه به نرمافزار فکری نیاز داریم. به همین دلیل حضرت آقا مدام از تولید معرفت سخن میگوید. ما در ارتباط با مفاهیم اجتماعی خیلی کار کردیم ولی درباره تولید تفکر زیاد کار نکردیم، تفکری که مبتنی بر اندیشههای غرب نباشد. ما نیاز به تفکر بر مبنای قرآن داریم که واقعاً مهجور مانده است. ما در رشتههای مختلف، ابعاد تفکری و علمی علوم غربی و شرقی را استخراج کردیم و آنها را بکار گرفتیم ولی چیزی که به آن نپرداختیم، بحث معارف قرآنی است که متاسفانه متفکران دینی ما در این خصوص کار نکردند. سینما میتواند روح جوامع را در اختیار بگیرد، اگر بخواهیم از چنین ابزاری استفاده کنیم، باید پشتوانه فکری قوی داشته باشیم. ما سالها فیلم جنگی ساختیم، بدون این که روح دفاع مقدس در این فیلمها باشد. چرا روح دفاع مقدس در فیلمهای جنگی ما نیست؟ در فیلمهای جنگی چیزی که کمتر دیده میشود، حال و هوای جبههها است. جبهههای ما محل عشق بازی بود. شهادت طلبی تبعه عشق بازی است. رزمندگان برای رسیدن به محضریت اهل بیت به جبهه میرفتند.
از نظر شما مهمترین مساله در شکلگیری اثری دینی، رسیدن به معانی است؟
بله، معانی که منطبق با حقیقت باشد. در تولیدات فکری، هنرمند باید خیس بخورد، با معانی آشنا شود و این حالوهوا را در تولیدات خود بیاورد. ما سریال های زیادی درباره اهل بیت (علیهالسلام) ساختیم. اما چه حرکت اجتماعی به دنبال آن ایجاد شد؟! مگر میشود شما بر مبنای حق مفاهیم و اعمال اهل بیت را در جامعه مطرح کنید و جامعه تکان نخورد؟! محال است. ما سریالها و فیلمهای مذهبی ساختیم که مردم صرفاً به عنوان یک اثر تاریخی و به شکل تفریحی آنها را تماشا کردند و هیچ حرکت روحی و ایمانی در جامعه ایجاد نکرد، چرا؟! به خاطر این که ما با ابعاد تآثیر گذار مفاهیم دینی فاصله داریم. نهایتاً تلاش میکنیم حال و هوای شور ایجاد کنیم همچون فضایی که در هیعات شکل میگیرد و این در حالیست که این روزها بیش از شور ما نیاز به شعور داریم که کمتر دیده میشود. تولیداتی که فقط برای مخاطبان هیجان و شور ایجاد میکنند، ماندگار نیست و به سرعت از بین میروند. واقعیت آن است که ما با کلام حق فاصله داریم . باورم این است که اگر مفاهیم را از زبان قرآن مطرح کنیم حتماً تأثیر گذار میباشد چرا که قرآن فطریست. من سالها است که در تولیدات آثار دینی، کار و مطالعه میکنم و معتقدم، کمبود اصلی ما در زمینه تولید آثار تأثیر گذار، تفکر است و با توجه به شرایطی که در حال حاضر در جامعه حاکم است، باید تاکید کنم که ما باید به مفاهیم قرآنی مراجعه کنیم. باید تلاش کنیم قرآن را آنطور که هست، مطالعه کنیم و از آن بهره ببریم.
دور شدن از مفاهیم قرآنی موجب ایجاد حفرههای زیاد در زمینههای مختلف شده است!
از دین تنها به عنوان ایجاد فضای هیجانی استفاده میشود و دشمن هم به عنوان ضدیت از دین استفاده میکند. ما باید پایگاه تفکری دین را در جامعه ارتقاع دهیم. چرا جامعه ای که دارای پشتوانه قوی تمدنی است و از نرم افزار قدرتمند تشیع بهره دارد باید با کوچکترین ترفند دشمن به هم بریزد؟ متأسفانه جامعه ما پایگاه فکری و تحلیلیاش ضعیف است. از آنجایی که به آحاد جامعه قدرت تحلیل مسائل را آمورش نداده ایم آنها با هر هجمه فرهنگی که در غرب تولید میشود، توان از دست داده واکنش نشان میدهند. اگر رو به قرآن بیاوریم دیگر دین را یک مجموعه بایدها و نبایدها معنا نمیکنیم و با غور در قرآن مجموعه ای از قوانین و ساختارهای هستی را فهم میکنیم که با آنها میتوان قدرت تحلیل را بالا برد و برای مردم فضای تفکری ایجاد نمود. اگر جامعه با ساختارهای قرآنی آشنا شوند تا حدودی در مباحث ایمانی و اعتقادی میتوانند تفکر و تدبر کنند، همان رفتاری که خداوند بارها مردم را به آن دعوت میکند، ولی متأسفانه ما در فرهنگ دینی خود به آن نمی پردازیم و جوان خود را بیسلاح در مقابل دشمن خونخوار رها کرده ایم. متأسفانه دوستان احمق که کم هم نداریم، دین را به گونهای تعریف میکنند که کارکرد ضددین پیدا میکند! برای رفع این مشکل لازم است که علما و بزرگان، هر چه زودتر معارف قرآنی را تولید و در جامعه منتشر کنند و به داد مردم و انقلاب برسند.