گفت و گو با استاد اسماعیل خلج از پیشگامان هنر نمایش در ایران در خصوص هنر تعزیه
شاید برای نسل تازه و در میان انواع نامهای پُرطمطراق، هنرمندانی واقعی همچنان ناشناخته باشند اما با مرور تاریخ میتوان افرادی را یافت که از پیشگامان هنر و ادبیات این سرزمین بودند و همچنان هستند هر چند در گمنامی. «اسماعیل خلج» که برای عدهای در چند نقش کوتاه سینمایی به چشم آمده است، با کولهباری از تجربه و کارنامهای قابل توجه در هنرهای نمایشی، استاد بسیاری از شخصیتهای درخشان هنر سینما و تلویزیون و تئاتر بوده است. این هنرمند در گفت و گو با خبرنگار موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی، در پاسخ به این که امکان تلفیق هنر آئینی با هنر مدرن وجود دارد، گفت: هر مخاطبی برداشت خود را از یک نمایش خواهد داشت. ذات و نهاد آدمها متفاوت است و نوع نگاهشان فرق میکند. این مساله در همه هنرها مثل تئاتر و نقاشی و سینما صادق است.
«اسماعیل خلج» در خصوص امکان پذیری تلفیق دو نوع رویکرد سنتی و مدرن نسبت به هنر آئینی و دینی تعزیه، گفت: میتوان آثاری برای ایام محرم تولید کرد که تماشاگر هم داشته باشد. البته تلقی جوانان نسبت به قدیمیها درباره مسائل مختلف از جمله مسائل دینی متفاوت است. به نظرم نمیتوان هنر آئینی را به شکل مدرن درآورد.
وی ادامه داد: در کل هدف اصلی کار هنرمند، سرگرم کردن مخاطب و شادی خود است. در واقع کسی که کار هنری میکند، اول از همه با شکلگیری هنرش خود شاد میشود و سپس میتواند این شادی را به دیگران هم منتقل کند. ما با چند ماه تمرین فکر میکنیم کارمان درست پیش رفته و شاد میشویم و بعد با اجرای نمایش، دیگران را هم در این مسیر شریک میکنیم. یک شادی درونی و باطنی داریم و یک شادی بیرونی. تازگی حدیثی شنیدم که مربوط به همین وظیفه شادکردن دیگران توسط انسان است. به زبان ساده، اخم مربوط به جهنم و لبخند مربوط به بهشت است. معنیاش این نیست که هر کاری را به بهانه شادبودن میتوان انجام داد،؛ حتی آثاری که شادی میآفرینند، میتوانند در خود مفاهیم و معنا داشته باشند.
این نویسنده و کارگردان هنرهای نمایشی، افزود: نویسندگان نمایشنامهها سعی میکنند طوری بنویسند که مفاهیمی مثل عدالت در آثارشان وجود داشته باشد و هیچ نمایشی هم با تائید ظلم به پایان نمیرسد. آخرش را طوری تمام میکنند که آن کسی که ظلم کرده، نتیجه ظلمش را ببیند. به هر حال هنر، مساله کاملی است و برای شادکردن باطنی آدم است نه شادی ظاهری. شادی ظاهری زود تمام میشود.
اسماعیل خلج درباره تراژیک بودن هنر تعزیه و چگونگی درک معنا از آن، گفت: آثار تراژیک هم به نوعی شادی میسازند چون به آدمی یاد میدهند که چه کارهایی را نباید انجام دهند. تمام تراژدیها به طوری تمام میشوند که مخاطب بداند که شخصیت منفی اشتباه کرده و راه درست مشخص شود. این گونه آثار که در ظاهر همراه با غمی هستند، کلیدی به ما میدهند که در تمام زندگی آن کلید را داشته باشیم و به سمت مسیر اشتباه نرویم.
این هنرمند ادامه داد: هجران و دوری از خداوند میتواند گریه به دنبال داشته باشد که این گریه خوبی است و به ما آگاهی میدهد. میتوان از فن و تکنیک تعزیه در نمایشها به خوبی استفاده کرد. حتی پیتر بروک که چندی پیش فوت کرد و از هنرمندان شناخته شده جهانی است، وقتی که قبل از انقلاب به ایران آمد، از تعزیه خوشش آمد و از آن استفاده کرد.
«اسماعیل خلج» درباره ویژگیهای تعزیه گفت: تعزیه خیلی ساده است و هر مخاطبی را میتواند جذب کند. با چند حرکت و حتی بدون دکور میتوان صحنه ایجاد کرد. حتی نیاز به بازیگر چندانی نیست. تعزیه کاملاً دراماتیک است، چون با کنش و واکنش و شر و خیر همراه است و همه درامها این قابلیت را دارند که با پیشبرد داستان، مخاطب را همراه خود کنند. اینها جزو تکنیکهای نمایشنامه نویسی است و نویسندگان میتوانند به خوبی استفاده کنند. تعزیه در شهرستانها و در تهران اجرا میشود و در آثار دیگر هم میتوان از تکنیکهای تعزیه استفاده کرد.